پرسشنامه روانی کالیفرنیاپرسشنامه روانی کالیفرنیا، یکی از مباحث مطرح در روانسنجی در علم روانشناسی بوده و به معنای آزمونی است که اطلاعات مربوط به الگوهای رفتاری نوعی، احساسات، عقاید و نگرشهای فرد را در مورد مسایل اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی مورد سنجش قرار میدهد. این آزمون عمدتا برای استفاده در مورد بزرگسالان جوان که از توانایی خواندن حداقلی در سطح پایه چهارم برخوردارند، ساخته شده است. در این مقاله بعد از بیان تعریف و طول مدت آزمون به بررسی تاریخچه، مقیاسهای فردی، مزایا، محدودیتها و کاربردهای این آزمون میپردازیم. ۱ - تعریفپرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI)، یک آزمون مداد – کاغذی، از نوع پرسشنامههای خودسنجی است. این آزمون از ۴۶۲ سوال تشکیل شده که پاسخ "درست" یا "غلط" را میطلبد. [۱]
شولتز، دوانپی و شولتز، سیدنیالن، نظریههای شخصیت، ص۱۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۶، چاپ دهم.
گرچه این آزمون برای ارزشیابی افراد بین ۱۲ تا ۷۰ ساله بهکار رفته است، عمدتا برای استفاده در مورد بزرگسالان جوان که از توانایی خواندن حداقلی در سطح پایه چهارم برخوردارند، ساخته شده است. این پرسشنامه دارای ۲۰ مقیاس است و مادههای آن، اطلاعات مربوط به الگوهای رفتاری نوعی (typical)، احساسات، عقاید و نگرشهای فرد را در مورد مسایل اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی مورد سنجش قرار میدهد. [۲]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۶۳، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
شرح این مقیاسها در قسمت مقیاسهای فردی خواهد آمد. ۲ - طول مدت آزموندر رابطه با طول مدت آزمون، انتظار میرود شخصی که هوش بهنجار دارد، آزمون را تقریبا در یک ساعت تمام کند. اگر این شخص یک ساعت و نیم یا بیشتر وقت صرف کند، این امر نشانگر یکی از موارد زیر است: · اختلال عمده روانی مانند افسردگی شدید یا روانپریشی کارکردی، چنانچه آزمون در ۲۰ دقیقه و یا کمتر از آن تمام شود، نشانگر موارد زیر است: · نیمرخ فاقد روایی، لازم به ذکر است که نمرهگذاری نیمرخ هر جنس، باید بر اساس هنجار همان جنس انجام گیرد. [۳]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۷۹، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۳ - سوابق تاریخی و تدوینپرسشنامه روانی کالیفرنیا، برای سنجش خصایص شخصیتی پایدار میانفردی در یک جامعه بهنجار تدوین شد. هریسون گاف (Harrison Gough) مقیاسهای اولیهاش را در ۱۹۴۸ منتشر کرد، اما نخستین چاپ ۱۵ مقیاس اولیه در ۱۹۵۱ انتشار یافت. در سال ۱۹۵۷ بود که مجموعه کامل ۱۸ مقیاس آن توسط نشر روانشناسان مشاورهای(Consulting psychologists press) منتشر شد. در ۱۹۸۷ بار دیگر مورد تجدیدنظر قرار گرفت و دو مقیاس جدید به آن افزوده شد (همدلی و عدم وابستگی) که در نتیجه به ۲۰ مقیاس افزایش یافت. فرم ۱۹۵۷ آزمون CPI از یک مجموعه مادههای اولیه ۳۵۰۰ سوالی گرفته شد. از ۴۶۸ مادهای که سرانجام انتخاب شد، ۱۷۸ ماده با مادههای MMPI همسان بود. ۳۵ ماده دیگر شباهت زیادی با مادههای MMPI داشت، اما ۲۱۵ ماده بقیه به طور اختصاصی برای CPI تدوین شد. [۴]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۶۵، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
روند انتخاب مادههای مناسب برای برخی از مقیاسهای آزمون به این صورت بود که ابتدا برای پیدا کردن گروههای مقایسه، از تعدادی دانشآموز دبیرستانی و دانشجو خواسته شد از میان همشاگردیهای خود، افراد دارای مقادیر کم یا زیاد صفت مورد بررسی را معرفی کنند. به این ترتیب مثلا برای مقیاس سلطهجویی، "گروه معیار" از دانشآموزان یا دانشجویانی تشکیل میشد که همتایانشان آنها را بسیار سلطهجو (پرخاشگر، دارای اعتماد به نفس و متکی به خود) توصیف کرده بودند. "گروه گواه" نیز از دانشآموزان یا دانشجویانی تشکیل میشد که همتایانشان آنها را دارای سلطهجویی بسیار کم (کنارهجو، فاقد اعتماد به نفس و مهارشده) توصیف کرده بودند. بدین ترتیب مقیاس سلطهجویی از مادههایی تشکیل شد که تفاوت آماری معناداری میان گروه معیار و گروه گواه، نشان میداد. [۵]
اتکینسون، ریتاال و دیگران، زمینه روانشناسی، ص۸۷، محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۰، چاپ پنجم.
۴ - مقیاسهای فردیسلطهگری (DO): این مقیاس، حوزههای توانایی رهبری را اندازه میگیرد و یکی از مقیاسهای CPI است که از بیشترین روایی برخوردار است. این مقیاس تواناییهایی مانند سیالی کلامی، ترغیب و مجاب کردن دیگران و اینکه شخص تا چه اندازه میتواند در یک موقعیت، تصدی کارها را بر عهده بگیرد را شامل میشود. [۶]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۸۹، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
استعداد پایگاه(CS) (capacity for status): استعداد فرد برای پایگاه توسط گاف، مترادف با «سطح نسبی درآمد، تحصیلات، اعتبار و قدرت مکتسبه در محیط فرهنگی – اجتماعی شخص» تعریف شده است. دارا بودن این صفت، نشانگر آن است که شخص سرانجام به پایگاه و منزلت بالایی میرسد. مردمآمیزی (SY) (sociability): مقیاس مردمآمیزی در اصل برای اندازهگیری میزان مشارکت شخص در فعالیتهای اجتماعی طراحی شد و اکنون برای تمیز بین افراد برونگرا از افراد درونگرا بهکار میرود. حضور اجتماعی (SP): این مقیاس به منظور اندازهگیری میزان برازندگی و ثبات، اعتماد به نفس، زندهدلی و خودانگیختگی در تعاملهای اجتماعی تدوین شد. این مقیاس بهویژه اعتماد به نفس و جرات ابراز وجود شخص را اندازه میگیرد. خودپذیری (SA) (self- acceptance): مقیاس خودپذیری به منظور «سنجش عاملهایی مانند احساس ارزش شخصی، پذیرش خود، استعداد برای اندیشیدن و عمل کردن مستقل» تدوین شده است. استقلال یا عدم وابستگی (IN): این مقیاس میزان تلاش فرد را در جهت خودپیروی شغلی و میانفردی اندازه میگیرد. اشخاصی که در این مقیاس نمره بالا میگیرند به عنوان افرادی مطمئن، مستقل، پرخاشگر، متکبر و دارای جرات ابراز وجود توصیف میشوند. همدلی (EM) (empathy): این مقیاس میزان توانایی شخص در درک و احساس تجارب درونی دیگران، مهارتهای اجتماعی، رهبری و برونگرایی را اندازه میگیرد. مسئولیت (RE): این مقیاس ویژگیهایی مانند «وظیفهشناسی، مسئولیتپذیری، قابلیت اعتماد، عمل کردن بر اساس نظم و مقررات و اعتقاد به اینکه عقل و دلیل باید بر زندگی حاکم باشد» را مورد سنجش قرار میدهد. اجتماعی شدن (SO): این مقیاس برایاندازهگیری میزان پذیرش و جانبداری از هنجارهای اجتماعی تدوین شده است. همچنین احتمال بروز رفتارهایی از سوی فرد را که در فرهنگ وی نادرست محسوب میشود، برآورد میکند. خویشتنداری (SC): این مقیاس میزان کنترل و نظارتی که شخص بر رفتار خود دارد را اندازه میگیرد. برداشت خوب (GI) (good impression): مقیاس GI عمدتا یک مقیاس روایی است که برای کشف اشخاصی که "وانمود خوب" میکنند، طراحی شده است. دارندگان نمرههای بالا در این مقیاس، گرایش دارند که درباره نقاط مثبت خود مبالغه کنند و خصایص منفیشان را حداقل جلوه دهند. با این وجود، در مورد شخصی که دارای نیمرخ معتبر است، نشان میدهد که وی تا چه اندازه در دیگران برداشت مطلوب ایجاد میکند. اشتراک (CM) (communality): این مقیاس در اصل برای کشف پاسخهای تصادفی طراحی شده است. نمرههای پایین در این مقیاس احتمال تردیدآمیز بودن روایی آزمون را افزایش میدهد. محتوای مادههای مقیاس اشتراک، حوزههای زیر را منعکس میکند: به خوبی اجتماعی شدن، همنوایی یا همرنگی با جماعت، خوشبینی، انکار خصایص روانرنجوری و سنتی بودن رفتار و نگرشها. به اعتقاد گاف، این مقیاس نشانگر آن است که آزمودنی تا چهاندازه محیط پیرامون خود را همانند دیگران میبیند. احساس سلامتی (WB) (well- being): این مقیاس در اصل برای کمک به تشخیص نیمرخهایی که در آنها "وانمود بد" صورت گرفته است، تدوین شد و در ابتدا به عنوان مقیاس "وانمود" (DS) نامیده شده بود. دارندگان نمرههای پایین معمولا از سلامت کمتری برخوردارند و شکوههای گوناگون بدنی و روانی دارند. برعکس، کسانی که در این مقیاس نمره بالا میگیرند، نیازی به تاکید بر شکوههای بدنی یا روانی ندارند و احساس سلامتی میکنند. مدارا (TO): این مقیاس برایاندازهگیری میزان ناشکیبایی اجتماعی در برابر پذیرا بودن، سهلگیری و عدم داوری اشخاص درباره عقاید و نگرشهای اجتماعیشان تدوین شده است. مقیاس TO یکی از مقیاسهای ضعیف CPI به شمار میرود و حتی روایی آن تردیدآمیز است. پیشرفت از طریق همنوایی (AC): این مقیاس به طور خاص به زمینههایی مربوط است که در آنها همنوایی امتیاز محسوب میشود و نشانگر آن است که شخص تا چه اندازه ترجیح میدهد که ملاکهای عملکرد به گونهای روشن توسط یک منبع خارجی مشخص شود. مقیاس AC برای پیشبینی پیشرفت تحصیلی در دبیرستان بهکار میرود. پیشرفت از طریق عدم وابستگی (AI): این مقیاس برای پیشبینی پیشرفت تحصیلی در محیط دانشگاه طراحی گردید. کسانی که نمره بالا میگیرند در زمینههایی که مستلزم خلاقیت، خودشکوفایی و تفکر مستقل است، موفقیت به دست میآورند. کارآمدی ذهنی (IE): این مقیاس در اصل "آزمون هوش غیرذهنی" (nonintellectual) نامیده میشود و برای اندازهگیری صفات شخصیتی همایند با سطح تواناییهای ذهنی طراحی گردید. دارندگان نمرههای بالا در این مقیاس معمولا افرادی با کفایت و دارای تفکر روشن بوده و از قابلیتهای خود حداکثر استفاده را به عمل میآورند. بنابراین، IE بیش از آنکه آزمون هوش باشد، آزمونی است که نشان میدهد شخص تا چه اندازه از هوشی که دارد، استفاده موثر میکند. استعداد روانشناختی (PY) (psychological mindedness): هدف اصلی از تدوین این مقیاس، شناسایی افرادی بوده که نسبت به رفتار دیگران بینش دارند و نیازها و انگیزههای درونی دیگران را به دقت درک میکنند. این مقیاس توانایی شخص در سنجش و کشف خصایص دیگران را مورد اندازهگیری قرار میدهد. انعطافپذیری (FX): این مقیاس برای سنجش انعطافپذیری، انطباقپذیری و تغییرپذیری فرد از نظر تفکر، رفتار و خلق طراحی شده است. زنانگی – مردانگی (F/M): این مقیاس برای سنجش میزان گرایش آزمودنی به صفات زنانه یا مردانه از نظر روانی، صرفنظر از جنس واقعی او، تدوین شد. هدف اصلی از تدوین این مقیاس، کشف تعارضهای عمده در مورد هویت جنسی بود. اما اکنون برای آن بهکار میرود تا میزان موافقت افراد با اعتقادها، ارزشها و مشاغلی که به طور زنانه یا مردانه تلقی میشوند، سنجیده شود. [۷]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۷۲۴، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
۵ - محاسن و محدودیتهاپرسشنامه روانی کالیفرنیا، برای سنجش خصایص درونفردی اشخاص نسبتا بهنجار، آزمون بسیار مفیدی است. به همین دلیل متغیرهایی را اندازه میگیرد که مورد علاقه بسیاری از مردم است. بهعلاوه چون مفاهیم بنیادی CPI از تعاملات اجتماعی روزمره گرفته شده است، لذا بیشتر مردم آن را به آسانی میفهمند. یکی دیگر از محاسن آزمون CPI این است که سودبخشی آزمون به عنوان ابزاری برای پیشبینی و در نتیجه برای مشاوره دانشآموزان و دانشجویان و همچنین در گزینش کارکنان عموما به اثبات رسیده است. گذشته از محاسنی که برای CPI ذکر شد، محدودیتها و مشکلاتی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، یک انتقاد عمده و اولیه که به CPI وارد شد، فقدان تحلیل عاملی در تدوین مقیاسهای مختلف آن بود. فقدان تحلیل عاملی در نسخههای بعدی این آزمون اصلاح شده است. در فرم ۱۹۸۷ سه مقیاس مختلف (برونگرایی - درونگرایی، طرفداری از هنجار در مقابل تردید درباره هنجار، میزان خودشکوفایی یا تحقق خود) که از روش تحلیل عاملی به دست آمدهاند، گنجانیده شده است. [۸]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۷۶، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
یکی دیگر از مشکلات موجود در زمینه پرسشنامههای شخصیت و بهخصوص پرسشنامه CPI این است که نتایج اکثر این پرسشنامهها متکی بر توانایی فهم سوالها و میزان صداقت شخص در پاسخ دادن به سوالهاست. در عین حال در مورد اکثر سوالهای این پرسشنامهها، بهترین پاسخ تا حدودی معلوم است و افراد ممکن است سوگیرانه به آنها پاسخ بدهند. مثلا وقتی آزمون CPI توسط یک کارفرما اجرا میشود، متقاضی شغل طبعا میل دارد تصویر پسندیدهای از خود ارائه دهد. حتی وقتی شخصی سعی میکند دقیق و عینی باشد، باز هم ممکن است به پاسخهایی گرایش داشته باشد که "جامعهپسندانه" است. [۹]
اتکینسون، ریتاال و دیگران، زمینه روانشناسی، ج۲، ص۱۱۴، محمدنقی براهنی و دیگران، تهران، رشد، ۱۳۷۰، چاپ پنجم.
۶ - کاربردهااین پرسشنامه از ابتدای تدوین در سال ۱۹۵۷ تاکنون موارد کاربرد فراوان پیدا کرده است. پژوهشگران و روانشناسان بالینی آن را در جهت بسیاری از هدفهای آشکار آزمون روانی مانند پیشبینی پیشرفت تحصیلی، فارغالتحصیل شدن از دبیرستان یا دانشگاه و عملکرد در حوزههای خاصی مانند زبان انگلیسی و ریاضی بهکار بردهاند. در حوزه مشاوره برای پیشبینی پاسخ مراجع نسبت به درمان، کمک به انتخاب رشته تحصیلی بعد از لیسانس، سنجش شخصیت، بهویژه در حوزههای رشد شغلی و گزینش کارکنان، ناسازگاریهای بینفردی و پیشبینی رفتار ضد اجتماعی بهکار بسته شده است. [۱۰]
گراثمارنات، گری، راهنمای سنجش روانی، ج۲، ص۶۶۸، حسن پاشاشریفی و محمدرضا نیکخو، تهران، رشد، ۱۳۸۴، چاپ اول.
همچنین آزمون CPI در مشخص کردن بزهکاران و ترکتحصیلکنندگان بالقوه دبیرستانی و در پیشبینی موفقیت در انواع مشاغل مانند پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری و تدریس موفق بوده است. [۱۱]
شولتز، دوانپی و شولتز، سیدنیالن، نظریههای شخصیت، ص۱۹، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۶، چاپ دهم.
۷ - پانویس
۸ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پرسش نامه روانی کالیفرنیا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۶/۲۰. ردههای این صفحه : آزمونهای روانی | روانسنجی | روانشناسی بالینی | مباحث روانشناسی | مشاوره و راهنمایی
|